.jpg)
روح حاکم بر زندگی دوران پیغمبر(ص) معنویت و سادگی است.
آن بزرگوار مردم را به سادگی، قناعت، صرفهجویی و عدم تجملات تشویق میکردند و خود نیز همینگونه بودند.
تأکید میکردند که حداقل امکانات برای همه باید باشد و دست کسی بهروی کسی دراز نباشد. پیغمبر(ص) در عین اینکه برای مردم حق یک زندگی خوب را قائل بودند، اما از دلبستگی و تعلق خاطر داشتن به دنیا پرهیز میدادند؛ اینکه مبادا مظاهر دنیا آنها را مجذوب کند. این سبک حتی در جهاد پیامبر(ص) نیز جلوهگر است، پیامبر(ص) عربی را که به غارتگری خو کرده و در فرهنگش تجاوز و قتل و غارت و غنیمت گرفتن مرسوم بوده، به «احدی الحسنیین» (یکی از خوبیها) سوق میدهد که یا پیروزی در راه اسلام است و یا شهادت در راه خدا.
از خوبیهای پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) قدردانی نشد
امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «رسول خدا(ص) از کسانی بود که از خوبیهای او قدردانی نشد، در حالیکه نیکیهای او بر قریشی و عرب و عجم جاری بود. آیا کسی پیدا میشود که خوبیهای او به مردم بیش از خوبیهای رسول خدا به مردم باشد؟».
امام در ادامه میفرمایند: از خوبیهای ما اهلبیت هم قدردانی نشد و همینطور برگزیدگان از مؤمنین که از خوبیهای آنها هم قدردانی نمیشود. این کلام امام بدان معناست که زیباییهای زندگی و سیره پیغمبر را آنچنان که بود، به مردم نشان ندادند. درباره سادهزیستی پیغمبر(ص) نقلهای بسیاری وجود دارد. مشهور است که در اتاق ایشان یک تشک یا زیرانداز بیشتر نبود که وقتی فردی وارد میشد، حضرت آن را برای مهمان میانداخت و خودش بدون زیرانداز مینشست و اگر میهمان قبول نمیکرد که پیامبر(ص) بدون زیرانداز و خودش با زیرانداز بنشیند، آنقدر پیامبر(ص) اصرار میکرد تا وی قبول کند و بر روی زیرانداز بنشیند.