در برنامههای گذشته به حق فرزند بر پدر اشاره کردیم و حالا نوبت میرسد به اینکه آیا پدر و مادر هم بر فرزند حقی دارند یا نه. یا به تعبیری دیگر ببینیم که فرزند در برابر والدین خودش چه وظیفهای دارد.
از آنجایی که علاقه و توجه پدر و مادر به فرزند یک علاقه فطری و طبیعی است و یا به طور طبیعی پدر و مادر بچه را درست دارند و خواه و ناخواه این علاقه و میل هم انجام میشود و اعمال میشود از این جهت چندان توصیهای در قرآن در این ارتباط وجود ندارد جز در مواردی که پدران را زا کشتن فرزندان خودشان به خاطر ترس از گرسنگی یا تعصب جاهلیت نهی میکند. یعنی مثلاً ندارد که پدر و مادرها بچههای خودشان را دوست داشته باشند. به طور طبیعی دوست دارند ولی برعکس سفارشهای فراوان و امر و نهیهای بسیاری در ارتباط با پدر و مادر به فرزندان دارد. چا که ممکن است فرزندان در اثر ناآکاهی و یا غفلت و یا ندانمکاری و وظیفهنشناسی پدر و مادر پیر و از کار افتاده خود را و در حال نیازمند به دستگیری را فراموش کنند ... و در نتیجه حق آنها ضایع بشود و خدمات و زحمات ایشان نادیده گرفته شود.
از این جهت توصیه و سفارش فراوان در این خصوص در قرآن دیده میشود. و در روایات معصومین علیهمالسلام هم هست. که ما سعی میکنیم در این برنامه و برنامههای دیگر انشاءالله به چند مورد از آن اشاره کنیم و به عنوان مشت نمونه خروار به آن بپردازیم.
خوب اولی آن را در خدمت شما هستیم. سوره مبارکه اسراء را باز میکنیم.
آیه 23 و 24 را باهم میشنویم.
و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد! و به پدر و مادر نيکى کنيد!
هرگاه يکى از آن دو، يا هر دوى آنها، نزد تو به سن پيرى رسند، کمترين
اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فرياد مزن! و گفتار لطيف و سنجيده و
بزرگوارانه به آنها بگو! * و بالهاى تواضع خويش را از محبّت و لطف، در
برابر آنان فرود آر! و بگو: «پروردگارا! همانگونه که آنها مرا در کوچکى
تربيت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده!».
آیات را شنیدیم و ترجمه آن را خدمتتان عرض کردیم. اما نکات قابل توجه در ابتدای آیه از کلمه «قضی» به جای «اَمَره» استفاده شده یعنی فرموده «وَ قَضَى رَبُّكَ» که قطعی بودن و محکم بودن این دستور را میرساند و خودش تأکیدی است بر دستورهایی که در این آیه وجود دارد. و از اینکه بلافاصله بعد از دستور توحید فرمان یه نیکی نسبت به والدین میدهد اهمیت این مسئله آشکار میشود.
دقت کنید «وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا»؛
به محض اینکه دستور به توحید ناب میدهد برای خداوند که انسان موظف است آن را داشته باشد بلافاصله میفرماید: «وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا» نسبت به پدر و مادر خود احسان را از یاد نبرید.
چنانچه در سوره لقمان آِیه چهاردهم آمده که «اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ» ای انسان شکر و سپاس من را به جای آور و شکر و سپاس پدر و مادرت را هم از یاد نبر. ازآنها هم متشکر و شاکر باش.
با آنکه هر اندازه شکر انسان زیاد باشد به خاطر زیادتی نعمتهای الهی هیچکس نمیتواند شکر یکی از میلیاردها نعمتی که خدا به او داده را به جا بیاورد با این حال پس از فرمان شکر خدا دستور به سپاس از پدر و مادر ذکر میشود و این هم خودش دلیل دیگری است برای احترام به پدر و مادر.
(مجری): دوستان احترام گذاشتن به پدر و مادر یک وظیفه انسانی و فطری است که اسلام هم آن را پذیرفته است. برای همین است که غیرمسلمان هم وظیفه دارد به پدر و مادر نیکی کند و به آنها احترام بگذارد ... .و حتی اگر بچهای مسلکان شد و پدر و مادرش کافر بودند حق ندارد به آنها بیاحترامی کند.خداوند کفر و شرک را نمیپذیرد اما بیاحترامی به والدین را هم در رتبه بعد از شرک به خدا میشمارد و بعد از نهی کردن بندگان از شرک، آنها را به نیکی کردن به پدر و مادر سفارش میکند. کسی که پدر و مادرش را آزار میدهد فقط از مسلمانی فاصله نگرفته بلکه از فطرت پاک خدایی و انسان بودن هم فاصله گرفته است.
شنوندگان عزیز دومین بخش از سخنان استاد دهشیری و نکات دیگری درباره احترام به پدر و مادر را باهم میشنویم.
نکته دوم این است که آیه را دقت کنید « وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا » فرموده، نفرمود "الاحسان" یعنی احسانی که شما میشناسید. اصطلاحاً میگویند این نکره است و مطلق که شامل هرگونه نیکی میشود و از کلمه والدین هم استفاده میشود که پدر و مادر چه مسلمان باشند و چه غیرمسلمان باید مورد اکرام و احترام قرار بگیرند و «وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا» نفرموده که "و بالوالدین مسلمین احساناً" مثلاً انجوری نفرمود. نهخیر پدر و مادر مسلمان نسیت نباشد پدر و مادرت که هست باید مورد احترام و اکرام و احسان باشد و از طرفی با توجه به اینکه کلمه احسان هم با لفظ "باء" میتواند بیاید یعنی "ب" اصطلاحاً و هم با "الی" اما چون فرموده «وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا» و نفرمود "الی الوالدین احسانا".

یک نکته ظریفی را بزرگان ما استفاده کردند یعنی که فرزند باید شخصاً و بدون واسطه در خدمت پدر و مادرش باشد و کافی نیست که حالا پولی را بدهد تا دیگران این احسان را داشته باشند. نه خیر! ارزش احسان به پدر و مادر این است که فرزند شخصاً در خمت آنها باشد. وگرنه پول دادن و دیگری خدمت کردن که هنر نیست. « وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا » این "باء" را میگویند بای مصاحبت انساق (بنظرم الصاق است نه انساق) یعنی خود شمای فرزند باید در خدمت پدر و مادر باشید.
نکنه سوم: معمولاً افرادی مکه پیر و سالخورده میشوند و از کار میافتند بیشتر انتظار توقع و کمک را دارند و نزدیکترین و شایستهترین افراد برای قیام به این امر فرزندان آنها هستند لذا تأکید شده که اگر یکی از آن دو یعنی پدر یا مادر و یا هر دوی آنها پیش انسان باشند و به پیری برسند باید با کمال احترام به ادای وظیفه پرداخت و نباید کوچکترین کار یا سخنی که باعث ناراحتی پدر و مادر میشود انسان به زبان بیاورد و یا انجام دهد.

حتی به آنان اُف نباید بگوید «فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ»؛ ای انسان به پدر و مادرت اف نگو.
اُف به چه معناست؟ اصل این کلمه را گفتهاند که به معنای چرک و آلودگی مختصر است که گاهی میگوبند زیر ناخن یک چرکی جمع میشود یا یک مختصر چرکی هست این را میگویند اُف. و بنا به تعبیر بعضی گاهی برای فوت کردن لباس که یک مقدار خاکی یا خاکستری یا غباری روی آن نشسته انسان فوت میکند. این فوت کردن را که وقتی صورت میگیرد همراه با اف مثلاً همراه میشود این را می گویند اُف. این کنایه است از هر سخن مختصر و کوتاهی که برای رنجش پدر و مادر به کار میرود. اصلاً نباید در مورد اینها چنین چیزی آمده باشد. جالب این است که اگر کمتر از این هم کلمهای پیدا میشد که ممکن است در نزد والدین عنوان بشود و باعث رنجش خاطر آنها شود خدا با آن کلمه اشاره میکرد.
قطعاً این تأکیدات برای این است که انسان بایستی وظیفهاش را در مقابل پدر و مادر به خوبی انجام دهد و هیچگاه باعث رنجش آنان را فراهم نکند.
انشاءالله خداوند توفیق بدهد در خدمت پدران و مادران با احسان باشیم. انشاءالله
تهیه و تنظیم :گروه دین و اندیشه تبیان یزد
وبلاگ زندگی به سبک اسلامی و ایرانی ، اقدامی کوچک در راه تحقق هویت واقعی ما ایرانیان مسلمان است . هویتی که ما را از دیگران جدا کند و با اتکاء به آن به خود ببالیم و تاثیر گذار باشیم . "این وبلاگ" بنا دارد قدمی بر دارد برای پاسخ دادن به این پرسش رهبر عزیزمان که" چرا باید به «سبک زندگی» اهمیت داد؟" می خواهد این دغدغه را داشته باشد برای پیشرفت همه جانبه برای ایجاد یک تمدن نوین اسلامی.